آیه 39 سوره نازعات

از دانشنامه‌ی اسلامی

فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَىٰ

[79–39] (مشاهده آیه در سوره)


<<38 آیه 39 سوره نازعات 40>>
سوره :سوره نازعات (79)
جزء :30
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

دوزخ جایگاه اوست.

پس بی تردید جایگاهش دوزخ است؛

پس جايگاه او همان آتش است.

جهنم جايگاه اوست.

مسلّماً دوزخ جایگاه اوست!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

his refuge will indeed be hell.

Then surely the hell, that is the abode.

Lo! hell will be his home.

The Abode will be Hell-Fire;

معانی کلمات آیه

  • جحيم: آتش بزرگ الجحيم كل نار عظيمة في مهواة» مرساها: مرسى: مصدر ميمى، اسم زمان و اسم مكان آيد، آن در آيه ظاهرا به معنى وقوع است كه مصدر ميمى مى‏‌باشد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرى‌ «34» يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعى‌ «35» وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَنْ يَرى‌ «36» فَأَمَّا مَنْ طَغى‌ «37» وَ آثَرَ الْحَياةَ الدُّنْيا «38» فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوى‌ «39»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌10، ص: 379

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوى‌ (39)

فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوى‌: پس بدرستى كه جهنم، آن جاى او است.

زيرا ياغى از فرمان الهى بوده.

جلد 14 - صفحه 42


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ مُوسى‌ «15» إِذْ ناداهُ رَبُّهُ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً «16» اذْهَبْ إِلى‌ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‌ «17» فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلى‌ أَنْ تَزَكَّى «18» وَ أَهْدِيَكَ إِلى‌ رَبِّكَ فَتَخْشى‌ «19»

فَأَراهُ الْآيَةَ الْكُبْرى‌ «20» فَكَذَّبَ وَ عَصى‌ «21» ثُمَّ أَدْبَرَ يَسْعى‌ «22» فَحَشَرَ فَنادى‌ «23» فَقالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى‌ «24»

فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكالَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولى‌ «25» إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِمَنْ يَخْشى‌ «26» أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها «27» رَفَعَ سَمْكَها فَسَوَّاها «28» وَ أَغْطَشَ لَيْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها «29»

وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها (30) أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها (31) وَ الْجِبالَ أَرْساها (32) مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ (33) فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرى‌ (34)

يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعى‌ (35) وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَنْ يَرى‌ (36) فَأَمَّا مَنْ طَغى‌ (37) وَ آثَرَ الْحَياةَ الدُّنْيا (38) فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوى‌ (39)

وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‌ (40) فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى‌ (41) يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها (42) فِيمَ أَنْتَ مِنْ ذِكْراها (43) إِلى‌ رَبِّكَ مُنْتَهاها (44)

إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ يَخْشاها (45) كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَها لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ عَشِيَّةً أَوْ ضُحاها (46)

ترجمه‌

آيا آمد تو را خبر موسى‌

وقتى كه خواند او را پروردگارش در وادى‌

جلد 5 صفحه 340

مقدّس طوى‌

برو بسوى فرعون همانا او سركشى نمود

پس بگو آيا براى تو رغبتى هست بآنكه پاك شوى‌

و راهنمائى كنم تو را بسوى پروردگارت پس بترسى‌

پس نشان داد باو معجزه بزرگ را

پس تكذيب كرد و نافرمانى نمود

پس پشت كرد با آنكه كوشش مينمود

پس جمع كرد و ندا نمود

پس گفت من پروردگار بزرگ شمايم‌

پس گرفت او را خدا بعقوبت آخرت و دنيا

همانا در اين هر آينه عبرتى است براى كسيكه ميترسد

آيا شما سخت‌تريد در آفرينش يا آسمان كه بنا كرد آنرا

برافراشت سقفش را پس بدون نقص به اتمام رساند آنرا

و تاريك ساخت شب آنرا و آشكار ساخت روز روشن آنرا

و زمين را بعد از آن گسترانيد

بيرون آورد از آن آبش و چراگاهش را

و كوهها را استوار گردانيد

براى برخوردارى شما و چهار پايانتان‌

پس وقتى كه آمد آن بليّه فوق بليّات بزرگتر

روزى كه بياد مى‌آورد آدمى آنچه را كه كوشش نمود

و آشكار شود دوزخ براى هر كه به بيند

پس اما كسيكه سركشى كرد

و برگزيد زندگانى دنيا را

پس همانا دوزخ جايگاه او است‌

و اما كسيكه ترسيد از قيام در پيشگاه پروردگار خود و باز داشت نفس خود را از هوس‌

پس همانا بهشت آن اقامتگاه او است‌

ميپرسند از تو از قيامت كه چه وقت باشد زمان برپا شدن آن‌

در چه حالى تو از علم بآن‌

بسوى پروردگار تو است نهايت علم آن‌

همانا تو بيم دهنده كسى هستى كه ميترسد از آن‌

گوئيا آنها روز كه ميبينند آنرا درنگ نكردند مگر بقدر شام يكروز يا صبح آن.

تفسير

خداوند متعال براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم از انكار و تكذيب قوم و تهديد آنها باز شمه‌ئى از قصّه حضرت موسى و فرعون از گوشزد فرموده بطور پرسش براى تقرير و ميفرمايد آيا بتو رسيده خبر موسى عليه السّلام وقتى كه خواند او را پروردگارش و خطاب فرمود باو در وادى مقدّس و منزّه طوى كه بيان آن در سوره طه گذشت آنكه برو بجانب فرعون همانا او از حدّ خود تجاوز و طغيان نموده است و با ملايمت و نرمى باو بگو آيا مايل هستى كه پاك شوى از كفر و تجاوز و طغيان و آنكه هدايت نمايم من تو را بمعرفت پروردگارت و ثواب طاعت و عقاب معصيت او پس بترسى از او و امتثال نمائى او امر و نواهى او را پس او مأموريّت خود را انجام‌

جلد 5 صفحه 341

داد و ارائه داد باو معجز بزرگ خود را كه باو داده بودم و آن عصا بود كه اژدها ميشد و فرعون او را تكذيب نمود و عصيان ورزيد پس اعراض نمود و پشت كرد به احكام الهى و سعى و كوشش مينمود در باطل و بى‌اثر نمودن امر پيغمبر ما و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه پس پشت نمود باژدها و فرار كرد و ممكن است هر دو معنى مراد باشد پس جمع نمود لشگريان خود را و احضار كرد آنانرا از اطراف و جوانب مصر و فرياد زد و گفت من پروردگار شمايم كه پروردگارى بالاتر از من نيست و كسى نميتواند از نفوذ اراده من جلوگيرى كند و بعضى گفته‌اند مقصود فرعون آن بود كه پروردگار شما بتهايند و من پروردگار شما و آنها و از همه برترم پس خداوند او را بعقوبت آخرت و دنيا گرفتار فرمود و قمى ره فرموده نكال عقوبت است و مراد از آخرت قول او انا ربكم الاعلى است و مراد از اولى قول او ما علمت لكم من اله غيرى است پس خدا او را باين دو قول هلاك فرمود و در خصال و مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه ميان اين دو قول چهل سال فاصله شد و نيز از آنحضرت نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود جبرئيل گفت بخدا عرض كردم فرعون را بحال خود واگذار ميفرمائى با آنكه انا ربكم الاعلى ميگويد و خدا فرمود اين سخن را كسى ميگويد مانند تو كه ميترسد چيزى از او فوت شود و در اين قصه حضرت موسى و فرعون و غرق شدن او و لشگريانش هر آينه عبرت و اتّعاظ است براى كسى كه اهل خوف و خشيت از خدا است و بعد از اين خداوند باز بيان قدرت خود را فرموده بخطاب منكرين روز جزا كه آيا خلقت شما بعد از مردن دشوارتر است يا بناء آسمان با اين عظمت كه خداوند سقف مرتفع آنرا بالا برد بدون خلل و فتور و تفاوت و قصور براستى و درستى و بر طبق حكمت و مصلحت و تاريك فرمود شب آنرا و ظاهر ساخت روز روشن آنرا و زمين را بعد از آن منبسط فرمود و مهد آسايش خلق قرار داد و بيرون آورد از زمين آبهاى جارى آن و روئيدنى و گياهش را و كوهها را ثابت نمود در مراكز خود براى بهره بردارى بندگان از ثمرات زمين و مواشى و چهار پايان آنها پس چون آيد داهيه و بليّه بزرگ قيامت كه بزرگتر و بالاترين دواهى است در روزى خواهد بود كه متذكّر شود انسان آنچه را بجا آورده در

جلد 5 صفحه 342

دنيا از اعمال بد و خوب چون همه را در نامه اعمال خود مشاهده نمايد بعد از آنكه فراموش نموده باشد آنها را براى فرط غفلت و طول مدّت و بارز و ظاهر گردد جهنّم براى هر كس بينا باشد و بر احدى پوشيده نخواهد ماند چون سرپوش از روى آن برداشته شود پس هر كس از حدود الهيّه تجاوز و طغيان در معصيت خدا كرده و اختيار نموده باشد لذات فانيه دنيا را بر نعم باقيه آخرت جايگاه او جهنّم خواهد بود و هر كس از قيام در پيشگاه الهى ترسيده باشد براى علمش بمبدء و معاد و باز داشته باشد نفس خود را در دنيا از هوى و هوس جاهلانه جايگاه او در بهشت عنبر سرشت است و از نقل قمّى ره و كافى از امام صادق عليه السّلام استفاده ميشود كه بنده چون قدرت بر معصيت داشته باشد و خدا را حاضر و ناظر بداند و ترك كند آنرا از ترس خدا مشمول اين آيه است و اخيرا خطاب بحبيب خود فرموده ميفرمايد ميپرسند از تو مشركين كه روز قيامت چه وقت برپا ميشود و ثبات و قرار ميگيرد چنانچه توصيف مينمائى تو از آن و ميفرمايد تو چه ميدانى وقت آنرا وظيفه تو نيست كه وقت آنرا بدانى و ذكر كنى براى آنان علم آن بخدا منتهى ميشود و اقامه آن بامر الهى است و كسى جز خدا از آن آگاه نيست فقط وظيفه تو ترساندن كسى است كه ميترسد از آنروز اگر بترسانى تو او را و براى غير چنين كس فائده ندارد ولى اجمالا بايد بدانند كه عمر دنيا هر قدر طولانى شود چون روز قيامت بيايد و آنرا معاينه نمايند مانند آنستكه درنگ نكردند در دنيا مگر بقدر آخر يكروز يا اوّل آن چون چيزى كه ميگذرد هر قدر زياد باشد بنظر كم مى‌آيد و گذشته گذشته است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره و النّازعات را نميرد و مبعوث نگردد و داخل بهشت نشود مگر آنكه سيراب باشد در هر سه حال و الحمد للّه ربّ العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.

جلد 5 صفحه 343

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَأَمّا مَن‌ طَغي‌ (37) وَ آثَرَ الحَياةَ الدُّنيا (38) فَإِن‌َّ الجَحِيم‌َ هِي‌َ المَأوي‌ (39)

‌پس‌ اما كسي‌ ‌که‌ سركشي‌ كند و اختيار كند و برتري‌ دهد زندگاني‌ دنيا ‌را‌ ‌پس‌ بدرستي‌ ‌که‌ جايگاه‌ ‌او‌ جحيم‌ ‌است‌.

فَأَمّا مَن‌ طَغي‌ طغيان‌ زياده‌ روي‌ ‌در‌ كفر و معاصي‌ و ظلم‌ و صفات‌ خبيثه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ حد بگذراند بحدي‌ ‌که‌ ديگر قابل‌ برگشتن‌ و توبه‌ و ترك‌ معاصي‌ نباشد و كانه‌ اينها جزو ذات‌ ‌او‌ ‌شده‌ و رسوخ‌ كرده‌ ‌در‌ قلب‌ و ريشه‌ دوانيده‌ ‌که‌ ديگر كنده‌ نميشود.

وَ آثَرَ الحَياةَ الدُّنيا زندگاني‌ دنيوي‌ ‌را‌ ترجيح‌ دهد ‌بر‌ رستگاري‌ اخروي‌ ‌به‌ اينكه‌ ‌ يا ‌ منكر قيامت‌ ‌باشد‌ و بعث‌ و نشور، و چشم‌ و گوش‌ ‌او‌ كور و كر ‌شده‌ ‌باشد‌ و قلبش‌ ‌را‌ قساوت‌ گرفته‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ميفرمايد، أَ فَرَأَيت‌َ مَن‌ِ اتَّخَذَ إِلهَه‌ُ هَواه‌ُ وَ أَضَلَّه‌ُ اللّه‌ُ عَلي‌ عِلم‌ٍ وَ خَتَم‌َ عَلي‌ سَمعِه‌ِ وَ قَلبِه‌ِ وَ جَعَل‌َ عَلي‌ بَصَرِه‌ِ غِشاوَةً‌-‌ ‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌‌-‌ وَ قالُوا ما هِي‌َ إِلّا حَياتُنَا الدُّنيا نَمُوت‌ُ وَ نَحيا وَ ما يُهلِكُنا إِلَّا الدَّهرُ ... الاية جاثيه‌ آيه 23 و 24، حب‌ دنيا و هواهاي‌ نفسانيه‌ و حب‌ جاه‌ و رياست‌ و صفت‌ خبيثه‌ كبر و نخوت‌ و عناد چنان‌ ‌او‌ ‌را‌ كر و كور كرده‌ بكلي‌ ‌خدا‌ و دين‌ و آخرت‌ ‌را‌ منكر ‌شده‌.

فَإِن‌َّ الجَحِيم‌َ هِي‌َ المَأوي‌ گفتند: اثبات‌ شي‌ء نفي‌ ‌ما عدا ‌را‌ نميكند ‌اگر‌ بگويي‌ زيد موجود ‌است‌ دلالت‌ ندارد ‌بر‌ اينكه‌ ‌غير‌ زيد موجود نيست‌ ‌اينکه‌ طائفه‌ مأوي‌

جلد 17 - صفحه 384

‌آنها‌ جحيم‌ ‌است‌ دلالت‌ ندارد ‌که‌ ديگري‌ جحيم‌ نيست‌ بلكه‌ ‌هر‌ ‌غير‌ مؤمن‌ ‌که‌ ‌از‌ روي‌ تقصير ‌باشد‌ نه‌ قصور مأوي‌ ‌او‌ جحيم‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 39)- «مسلما دوزخ جایگاه اوست» (فان الجحیم هی المأوی).

در جمله اول اشاره به فساد عقیدتی آنها می‌کند زیرا طغیان ناشی از خود بزرگ بینی است و خود بزرگ بینی ناشی از عدم معرفة اللّه است.

کسی که خدا را به عظمت بشناسد خود را بسیار کوچک و ضعیف می‌بیند و هرگز پای خود را از جاده عبودیت بیرون نمی‌گذارد.

و جمله دوم اشاره به فساد عملی آنهاست چرا که طغیان سبب می‌شود که انسان لذت زود گذر دنیا و زرق و برق آن را بالاترین ارزش حساب کند و آن را بر همه چیز مقدم بشمرد.

این دو در حقیقت علت و معلول یکدیگرند: طغیان و فساد عقیده سر چشمه فساد عمل و ترجیح زندگی ناپایدار دنیا بر همه چیز است و سر انجام این دو آتش سوزان دوزخ است که در جمله سوم به آن اشاره شده.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج12، ص67

منابع